راهکارهای مدیریت هیجانات والدین (راهنمای جامع والدین)
-
Array
-
1404/05/26
-
1 دقیقه
شايد تاكنون بر اساس مطالبی که پیش از این در مورد مدیریت هیجانات والدین خواندهاید، تصور کنید مدیریت یا کنترل هیجان یعنی از هيچ اتفاقی عصبانی يا ناراحت نشويد، هيچ وقت احساس شرم يا ترس را تجربه نكنيد و حتی هيچ وقت بيش از اندازه خوشحال نشويد.
یک روز عصر، مینا تصمیم گرفت پسر ۴ سالهاش، آراد، را به پارک برد. در حالی که آراد با شور و شوق از سرسره بالا میرفت، مینا روی نیمکت نشست و به منظره پارک خیره شد. اما ناگهان صدای جیغ آراد او را از جا پراند. آراد روی بالاترین پله سرسره بود و نزدیک بود به پایین پرت شود! مینا احساس کرد قلبش در سینه میلرزد. در کسری از ثانیه، ترس، اضطراب و خشم در درونش شعلهور شد.
با سرعت به سمت آراد دوید و او را از لبه خطرناک دور کرد. وقتی آراد را در آغوش گرفت، با عصبانیت به آراد گفت حواست کجاست؟ هنوز ضربان قلبش تند بود. از طرفی احساس آرامش میکرد که به موقع واکنش نشان داده، اما از طرف دیگر خشم و استرس او را در بر گرفته بود.
مینا به خانه برگشت، اما هنوز از هیجانات آن لحظه در پارک رها نشده بود. تا شب مدام به خودش میگفت: «چرا اینقدر عصبانی شدم؟ آیا بهتر نبود آرامتر با آراد صحبت میکردم؟
بايد بدانيد در علم نوين روانشناسی اين باور که ما نباید از هيچ اتفاقی عصبانی يا ناراحت شويم، هيچ وقت نباید احساس شرم يا ترس را تجربه كنيم و حتی هيچ وقت بيش از اندازه خوشحال نشويم. كاملا غلط و رد شده است. تجربه همه هيجانات حتی آنهایی كه برايتان ناخوشايند محسوب ميشود نه تنها طبيعی هستند بلكه ضروری محسوب میشوند. در ادامه با آشنا شدن با دسته بندی انواع هيجانات و كاركردهای منحصر به فرد آنها متوجه میشويد چطور بايد آنها را مديريت كنيد.
انواع هیجانات و کارکرد آنها
هیجانات با توجه به کارکرد خود در سه سیستم طبقهبندی میشوند:
- هیجانات متمرکز بر تشخیص تهدید، خطر و حفاظت از خود مثل خشم و اضطراب
- هیجانات متمرکز بر برانگیختگی و جستجوی مشوق مثل دوستی و به رسمیت شناخته شدن
- هیجانات متمرکز بر آرامش، رضایت و امنیت مثل زمانی که احساس امنيت دارید و استراحت میکنید.
- بهطور مثال هنگامی که کودک شما روی بلندی میرود و امکان سقوط دارد، سیستم تهدید شما فعال میشود. هنگامی که به دنبال پیدا کردن اصول تربیتی صحیح برای آموزش کودک خود هستید سیستم تشویق و انگیزه شما فعال شده و هنگامی که نه درگیر دفاع از خود در مقابل خطرها و نه به دنبال تلاش برای رسیدن به اهداف هستيد و حالت آرامش و امنيت را تجربه میكنيد، سیستم تسکین و آرامش شما فعال است. همانطور كه گفته شد تجربه کردن هر سه سیستم براي همه ما ضروری است اما بايد تلاش كرد در تعادل و توازن با یکدیگر کار کنند. برای ایجاد این تعادل مهم است آنها را بشناسیم و پس از شناختن بتوانیم به طور صحیح سازماندهی و مدیریت کنیم.در ادامه به معرفی چند راهکار عملی ساده برای به تعادل رساندن سیستمهای تنظیم هیجان، هماهنگی بیشتر با احساسات و البته مدیریت هیجانات به شکل موثرتری میپردازیم.
پنج راهكار موثر برای مديريت و كنترل هيجانات
- خود و احساساتتان را بشناسید و به آن برچسب (اسم مشخص) بزنيد.
- یک لیست از کارهای آرام کننده بنویسید.
- کاری غیرمنتظره انجام دهيد.
- دوباره فکر کنید و علت احساستان را درک کنید.
- خاطرات ناراحت کننده خود را بنویسید.
1. خود و احساساتتان را بشناسید و به آن برچسب بزنيد
برای مدیریت هیجان این را باید بدانید هیچ کدام از احساسات شما درست یا غلط نیستند. همه ما چه بخواهیم و چه نخواهیم به احساسات ناخوشایند مثل غم و خشم هم نیازمندیم و اشکالی ندارد اگر آنها را تجربه کنید. به این احساسات به عنوان چراغ هشدار ماشین نگاه کنید. هنگام روشن شدن چراغ هشدار، واکنش صحیح، کندن چراغ هشدار نیست! وقتی از قضاوت کردن احساسات خود دست بردارید و آنها را بپذیرید، میتوانید واکنش مثبت و صحیحتری از خود نشان دهید.
پس از شناخت احساس خود، وقت آن است که به آنها برچسب بزنید. آیا این عصبانیت است که احساس میکنید یا اضطراب؟ آیا کم حوصله میشوید یا احساس عصبانیت میکنید؟ بسیاری از احساسات مختلف (مانند اضطراب و عصبانیت) علائم بدنی مشترکی دارند، مانند نفس نفس زدن، افزایش ضربان قلب یا عرق کردن کف دست. ایجاد تمایز بین احساسات برای یادگیری مدیریت بهتر آنها و در نهايت مديريت هيجانات مفید است.
2. خود را آرام کنید؛ یک لیست از کارهای آرامکننده بنویسید تا در هنگام تجربه هیجانات بتوانید انجام دهید
پس از شناسایی احساسات خود باید بتوانید بهتر آنها را مدیریت کنید. هرکاری که برای شما میتواند کمک کننده باشد بنویسید.
بهطور مثال :
- بستن چشمها و نفس عمیق
- فوت کردن با دهان
- چند حرکت کششی ساده
- شمارش معکوس از 100 تا 0
- ترک يا تغيير محیط
ترک محیط (رفتن از هال به اتاق، حياط و …) برای چند دقیقه به شما فرصتی میدهد تا در مورد اینکه چرا فرزندتان اینگونه رفتار کرد و باید چگونه واکنش نشان داد كمی فکر کنید. همچنین این روش مدیریت هیجانات الگوسازی موثری برای اوست. فرزندتان مشاهده خواهد کرد و مدیریت هیجاناتش را از شما یاد خواهد گرفت.
3. کاری غیرمنتظره انجام دهيد
ممکن است انجام کاری غیرمنتظره برای مدیریت هیجانات که فورا تنش را از بین میبرد کمککننده باشد، مثل روشن کردن تلویزیون یا گوش دادن به موسیقی. البته این به این معنی نیست که شما رفتار فرزندتان را تایید میکنید. بلکه راهی موقت برای آرام کردن موقعیت تنشزا است و به کودک نشان میدهد با جیغ زدن یا بدخلقی نمیتواند به هدفش برسد.
4. فکر کنید و درک کنید
وقتی موقعیت تنشزا آرام شد و کمی برای خود وقت گذاشتید، دوباره فکر کنید. چه چیزی اين احساس را با اين شدت در شما ايجاد كرد؟ آیا از کار یا چیز دیگری خسته بودید یا استرس داشتید؟ آیا واقعا کار کودک باعث احساس و ايجاد تنش در شما شد یا بر اساس تجربهها و اتفاقات گذشته و يادآوری آن اين اتفاق افتاد؟ به عنوان مثال، اگر کودک شما سر غذا خوردن بد خلقی میکند، ممکن است عصبانی شوید و بگویید: “چرا اینطور مرا اذیت میکنی؟” با این حال، ممکن است اصلاً قصد کودک این نباشد که شما را اذیت کند. او ممکن است صرفاً آن غذا یا ماده غذایی خاص را دوست نداشته باشد. شاید حتی گرسنه هم نیست! شاید رفتار فرزندتان شما را به دوران کودکی خود بازگرداند. آیا والدینی بیش از حد سختگیر داشتید که به شما اجازه نمیدادند راجع به کارها و چيزهايی که دوست ندارید مخالفت كنيد یا آن کار را انجام ندهید؟
5. خاطرات آشفته ساز و ناراحت کننده خود را بنویسید
پنی بیکر، روانشناس اجتماعی، معتقد است بیان هیجان از طریق این کار اثر خوبی بر کاهش سطح اضطراب و افسردگی دارد، باعث سلامت جسمانی میشود و در نهایت منجر به مدیریت هیجانات خواهد شد. در این روش مدیریت هیجانات فرصتی پيش میآيد كه بتوانيد با توصیف وقایع ناراحت کننده به هیجانهای خود توجه كنيد و معنای خاصی به آن اتفاق دهيد. ممکن است این کار در ابتدا باعث افزایش هیجانات منفی شود و حالتان بدتر شود اما اگر به صورت منظم و مستمر انجام شود اغلب اثر خوبی خواهد داشت.
اگر راهكارهاي پيشنهادي برای مدیریت هیجان کارساز نبود چه بايد كرد؟
در نهايت اگر با راهكارهای مطرح شده نتوانستيد آنطور كه لازم است مدیریت هیجان داشته باشید، نگران نشويد. مشورت كردن با يك روانشناس متخصص میتواند بسيار كمككننده باشد. با هدايت او میتوانيد ابتدا خودتان مشكل را پيدا كنيد و اوايل با انجام تمرينها در جلسه درمان و سپس به تنهایی از پس مديريت هيجانات خود برآیید.
منابع:
کتاب تکنیک های شناخت درمانی، رابرت لی هی
کتاب درمان متمرکز بر شفقت، مهرنوش اثباتی
کتابی که آرزو می کنید والدینتان خوانده بودند ،فیلیپا پری
تهیه و تنظیم: زهرا وفاجو